عرش خدا بنا شده رو دستاش
علی علی علی
داره جهان میگرده رو انگشتش
اون دو نفر وا میشه مشتاشون تا
جنگو علی میگیره توی مشتش
وقتی که مست انگور ضریحتن عالم
پس می کهنه میشه سرکه توی این درگاه
اونقده مبهوت شوکت و جلالت شد که
قلاده بسته گردنش پیش تو نادر شاه
داره هنوز روزی میاد تو سفرمون از محضرت
روزی میاد با اون یه بار بخشیدن انگشترت
حق یا علی حق یا علی
مولا میده به سفره ما نانا
علی علی علی
به بچه ها علی میده دندانا
قبل از عزل میون عرش اعلا
املا میگفت به جبرئیل قرآنا
حزب خدا هم جزو حزب حیدره قطعا
سی جز قرآن ما هم جزو همین حزبه
قرآن فقط از قاری های شیعه گوش میدم
چون صدق اللهی که بی علی باشه کذبه
من دیدن ایوون طلا به زندگیم داده هدف
کعبم خودش سالی یه بار حاجی میشه میره نجف