لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
دامن باد صبا با گل لبخند آمد
دامن باد صبا با گل لبخند آمد

یک‌شنبه، 13 اسفند 1402 - حاج منصور ارضی مدت زمان:03:16

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج منصور ارضی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

دامن باد صبا با گُل لبخند آمد

لب تقویم به پابوسی اسفند آمد

نفس آینه از دیدن او بند آمد

آخرین سوره‌ی توحید خداوند آمد

 

می چکد آیه‌ی تطهیر از این آبِ حیات

مَقدم گُل‌پسر حضرت نرجس صلوات

 

سِرِّ مجنونی عشاق عیان خواهد شد

هرچه ناگفته ‌ی عشق است..،بیان خواهد شد

در زمین صحبت آقای زمان خواهد شد

عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "

 

تو شروعی ، تو طلوعی ، تو چراغ‌افروزی

تو نگاری ، تو بهاری ، تو خودِ نوروزی

 

لوح ایمانِ مُزیَّن به دعا یعنی تو

در دل صور یقین زنگِ صدا یعنی تو

پُل نزدیک به دیدار خدا یعنی تو

کُلُّهُم؛ پنج‌تن آل عبا یعنی‌ تو!

 

حسنی‌زاده‌ترین احمد مختار تویی

فاطمه‌وارترین حیدر کرار تویی

 

تو همان کشتی در عرش شناور هستی

گل خوشبوی بهشتی که معطر هستی

بهترین نسخه ‌ی یک مرد دلاور هستی

وارث تیغ دو دَم‌ ، وارث حیدر هستی

 

ظرف میلاد تو مَظروفِ علی را دارد

پای تو کعبه گریبان بدرد..،جا دارد

 

چارده شاخه‌ی گُل جمع شده در باغت

هر سحر حضرت جبریل شود مشتاقت

مکّه‌ی قلب مرا فتح کند اخلاقت 

تکیه بر کعبه بزن..،دل ببر از عُشّاقت

 

ما عجم ها..،همه سلمانِ مسلمان توایم

خادم مرقد سلطان خراسان توایم

 

لحظه ی دیدن خورشید ، نویدِ فرداست

آخرِ جاده ی این رود ، شکوهِ دریاست

شوق دیدار تو از برق نگاهم پیداست

سامرا؛ صحنه‌ی پیدایش زیبایی هاست

 

به همان تربت اعلات قسم..، جانِ منی!

همه‌ی دلخوشی نیمه‌‌ی‌ شعبان منی

 

دشت خشکیده ی ما چشم به باران دارد

یوسف مصری ما میل به کنعان دارد

کم کن این فاصله ها را..،اگر امکان دارد

مادرم سخت به برگشت تو ایمان دارد

 

وای از این در به دری ، وای از این خون‌جگری

پدرم پیر شد و از تو نیامد خبری

 

حس تردید نشسته است به روح و جانم

هُرم کفر است که آتش زده بر ایمانم

رونقی نیست در این کاسبیِ دکانم

گره کور ظهور تو منم..،میدانم!

 

با همین وضع دلم..،بس که شما آقایی

بخدا شنبه هم آدم بشوم..،می آیی!

 

بغض دیروزی تو ، گریه ی فردای من است

روی دیوار وصالت رد خون‌های من است

دیگران را مَنِشان پشت درت..،جای من است

مسجد تو همه ی لذت دنیای من است!

 

جمکران؛ گریه‌ی بسیار فقط می چسبد

روضه‌ی مشک علمدار فقط می چسبد

 

دشت در همهمه ی نیزه و شمشیر افتاد

دست کفتار‌صفت ها بدن شیر افتاد

در دل کاسه‌ی چشمان یلی..،تیر افتاد

ساقی اهل حرم بین کمین..،گیر افتاد

 

دست افتاد..،دلش سوخت..،پرش هم پاشید

آن عمود آمد و ترکیب سرش هم پاشید