ملک به سجده بخواند که مالک ملکوتی

نفس به سینه بماند؛ چه حیرتی، چه سکوتی

و آمدی و سرودند امید این برهوتی

چه جلوه‌ای، چه جلوسی، چه جذبه‌ای، جبروتی

 

عجب جمال جمیلی؛ عجب شکوه و جلالی

 

محامد تو چه گویم؟! که ماورای صفاتی

که کردگار صراطی؛ محمّدی‌وجناتی

همه، حَسن‌سکناتی؛ همه، علی‌جلواتی

چقدر پُر برکاتی؛ چقدر فاطمه‌ذاتی

 

که تو حسینِ حسینی؛ که تو حسین‌خصالی

 

همین‌که تیغ بگیری، به اقتدار بگیری

علی شوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری

شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری

تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری

 

رکاب توست اباالفضل، امیر ماه‌جمالی

 

خدای غیرت و قدرت؛ علی همّت و صولت

نجف‌تبارِ شهامت؛ شرف‌نژاد شجاعت

به تیغ هول و مهابت بزن به ریشه‌ی ذلّت

که جهل و تلخی و غارت رسیده‌ است به غایت

 

که تو امان و امینی؛ که تو پیمبر و آلی

 

برس به داد زمانه که کفر را بتکانی

که خصم را سرِ جایش به یک غضب، بنشانی

برای این‌همه غزّه، برای قبرِ نهانی

حرم بساز و به آن‌جا سلامِ ما برسانی

 

تویی و لشکر ایرانی‌ات، ببین چه وصالی

 

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی

نگاه‌دار دلی را که برده‌ای به نگاهی

به کشتگانِ خودت خوان نماز بر سرِ راهی

شهید عشق نخواهد نه شاهدی، نه گواهی

 

به عاشقان تو مانده، نه قوّتی نه مجالی

 

مخواه بی‌تو عزیزم در انتظار بمیرم

در اضطراب بمانم؛ در احتضار بمیرم

در این هوای گرفته، در این غبار بمیرم

بیا که آخرِ عمری، کنارِ یار بمیرم

 

خدا کند که جوابی دهی به غرقِ ملالی

 

گرفته‌ام به امیدی، دوباره دست دعا را

که گفته‌اند برایم حدیث شاه و گدا را

نشسته‌ام که بگیرم کمی نگاه خدا را

برای مادرم امشب، برات کرب‌وبلا را

 

که پیرزن بفرستد سلام و عرض سؤالی

 

شنیده‌ام که شب و صبح، گریه نانِ تو است و

هزارسال غم و روضه، داستانِ تو است و

هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و

هنوز عمّه‌ی سادات، روضه‌خوان تو است و

 

که در برابر زینب، به نیزه هست هلالی



مطالب مرتبط

ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
این خیمه به اون خیمه
این خیمه به اون خیمه

چهار شنبه, 24 شهریور 1400

پخش
دلشوره شیرین
دلشوره شیرین

شنبه, 03 مهر 1400

پخش