خواهر،از زهر جفا بال و پرم می سوزد

با تو آن قدر بگویم جگرم می سوزد

 

جگرم سوخت ولی از اثر زهر نبود

جگرم از غم مادر-پدرم می سوزد

 

لحظه ای هم نرود از نظرم آتش در

دائما فاطمه،پیش نظرم می سوزد

 

زینب از غم من اشک مریز و بنگر

وز غم کرب و بلا چشم ترم می سوزد

 

فکر گودالم و زانوی حرامی به کمر



مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش