نوشتهاند دلم را برای خونجگری
بدون گریه زمانه نمیشود سپری
نیازمند تکامل، به گریه محتاج است
درختِ آب ندیده، نمیدهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوکِ عاشق هست
توسّل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دَری که زدم باز پشت دَر ماندم
بس است در زدنِ من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سَرِ بازار
چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوتِ تو میرسد به همه
اگر چه نامِ مرا در نَوافِلت نَبَری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمیکند اثری
یگانه منتقمِ خونِ کربلا! برگرد
قسم به عَمّهی مظلومهات بیا برگرد