بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی

اگر قدم بگذاری به چشم بارانی

بیا که بی‌تو نیامد شبی به چشمم خواب

برای تو چه بگویم از این پریشانی؟

چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟

تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی!

نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر

نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی

چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت

چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی

ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم

قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی

نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد

نسیم آمده با حال و روز بارانی

نسیم آمده با عطر عود و خاکستر

نسیم آمده با ناله‌ای نیستانی

بیا که دختر تو نیست ماندنی بی‌تو

بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!



مطالب مرتبط

السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش