پشتش شکست هر که پناهنده ی تو نیست
شد سر شکسته هر که سر افکنده ی تو نیست
خوشبخت که ما بار ملامت کشیده ام
بیچاره آن که در دو جهان بنده ی تو نیست
نعلین خود به خاک مکش چشم ما که هست
هرچند چشم بنده برازنده ی تو نیست
حسین ما را ببخش محض شفاعت دلت شکست
چشمت به شمر خورد که زیبنده ی تو نیست
ای شاه زخم خورده ی تشنه که بوریا حتی حریف جسم پراکنده ی تو نیست
ما گریه میشویم ولی خوب واقفیم اینها علاج قلب ز جا کنده ی تو نیست