خیر با اولاد شر، درگیر شد
آه با سیل شرر، درگیر شد
کمکم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر، درگیر شد
ساقهی گل، زیر پا افتاد؛ آه
یاس حیدر با تبر، درگیر شد
آتش بیداد، بالا رفت و بعد
شعلهها با موی سر، درگیر شد
کوچه، من را تا دل گودال برد
لشکری با یکنفر درگیر شد
شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر، درگیر شد
خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل، پیر شد