بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد
 چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد

نه سرزنش نکنید..،این دلی که سوخته شاید
 به غیر آه کشیدن هنر نداشته باشد

هنوز آب نخورده است خاک خشک دل من
 بعید نیست درختم ثمر نداشته باشد

به وضع دَرهم یعقوب شهر خُرده نگیرید
 نمی شود که ز یوسف خبر نداشته باشد

خدا نیاورد آنکه ز چشم یار بیفتیم
 خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد

هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید
 اگر به بندگی ما نظر نداشته باشد

شبانه بر سر و سینه زدن چه فایده دارد
 ضرر نموده کسی که “سحر” نداشته باشد

چه خاک بر سر خود می کند کسی که سحرگاه
 به قدر بال مگس چشم تر نداشته باشد

فقط اجازه بده پیش خانه ات بنشینیم
 بد است شاه، گدا ،پُشتِ در نداشته باشد

مرا بغل کن و با بوسه غرق عاطفه ام کن
 شبیه آن پسری که پدر نداشته باشد

چقدر ندبه بخوانیم و این این بگوییم
 روا نبود دعاها اثر نداشته باشد

تو را به حنجره خشک حسینِ فاطمه برگرد
 بیا که شیعه دِگر خون‌جگر نداشته باشد

کفن قبول..،ولی..،لعنت خدا به تو ای شِمر
 بنا نبود که این تشنه سر نداشته باشد

 



مطالب مرتبط

لنگون لنگون اومد تو حرم
لنگون لنگون اومد تو حرم

چهار شنبه, 17 شهریور 1400

پخش
روضه شب بیستم ماه رمضان
روضه شب بیستم ماه رمضان

دو شنبه, 06 خرداد 1398

پخش