پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم
طلای قلب من آخر بدل از کار درآمد
عوض شد عاقبت با هر گنه ذاتی که من دارم
الهی لا تعذبنی مرا رسوا نکن در شهر که میخندند مردم بر مکافاتی که من دارم
به من گفتی بیا شبان چراغ اشک روشن کن
دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم
مرا برده ای پای دعاهای شبانگاهت
خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم