من از بس غصّه دارم که میشه صدتا کتابش کرد

کدومش رو بگم آخه؟! نمی‌شه انتخابش کرد

دیدی تنهام و شب‌های خرابه سرد و تاریکه

سر تو سرزده اومد؛ مثله خورشید، تابش کرد

تمام آرزوهامو گذاشتم پیش رو امشب

دعا کردم بیای پیشم؛ خدا هم مستجابش کرد

می‌گیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت

هنوزم میشه روی ماه تو این‌جوری قابش کرد

اگه چشمام نمی‌بینه، دلیلش دستای زجره

یه‌دونه سیلی زد امّا باید صدتا حسابش کرد

رو خاک داغ صحرا، با سرانگشت پر از زخمم

نوشتم اسم تو امّا سنان با پا خرابش کرد

گذشت از من ولی کاش‌کی یکی بود، یادشون می‌داد

نباید دختر شاه و به‌جز «خانم» خطابش کرد

نمونده معجری امّا به‌جاش که آستینم هست

اگه دستم بیاد بالا، میشه اون و حجابش کرد

دیگه از هرچی اسبه من بدم میاد؛ آخه اون روز

دیدم که ده تا اسب اومد، گل من رو گلابش کرد

می‌سوزونه من و داغ تنور خونه‌ی خولی

کجا رفت اون محاسن که علی‌اصغر خضابش کرد؟!

رباب امروز طفلش رو توی رؤیا بغل کرد و

خیالی شیرش و داد و لالایی خوند و خوابش کرد



مطالب مرتبط

ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل

سه شنبه, 05 اردیبهشت 1402

پخش
تورو خدا منو راه بده
تورو خدا منو راه بده

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش