قربانی‌ام؛ راهی قربان‌گاه هستم

با عشق خود تا پای جان، همراه هستم

گفتم که بشناسید؛ عبدالله هستم

 

عبد حسینم؛ یادگار مجتبایم

جانم فدایت ای عمو؛ دارم می‌آیم

 

رووی زبان‌های همه، افتاد نامم

شکر خدا! هستم فدایی امامم

در دفتر شعر حسن، حُسن ختامم

 

در لشکرت، من آخرین رزمنده هستم

جاماندم و دیر آمدم؛ شرمنده هستم

 

در بین خیمه هم‌چنان یک شیر مانده

شیری که بی‌تاب است و در زنجیر مانده

از تیرهای حرمله، یک تیر مانده

 

می‌آورم سمت سه‌شعبه گردنم را

سوی هجوم نیزه می‌گیرم تنم را

 

گفتم که جای شیرها بین قفس نیست

در گودی گودال، جز ما هیچ‌کس نیست

در بین گرد و خاک‌ها، راه نفس نیست

 

مانند قاسم، کام من را هم عسل کن

من را برای آخرین‌دفعه، بغل کن

 

پیش تو، غرق بهترین لذّات هستم

بعد از حسن، گفتی خودم بابات هستم

دل‌بی‌قرار عمّه‌ی سادات هستم

 

پشت سر من تا دم گودال آمد

صدبار تا نزدیکی جنجال آمد

 

آشفته، زینب دست بر سر می‌گذارد

رووی گلویت، شمر خنجر می‌گذارد

پا رووی این جسم مطهّر می‌گذارد

 

این جان ناقابل، ندارد قابلت را

باید بگیرم دست‌های قاتلت را



مطالب مرتبط

خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش