جمله ای از نور روی طاق عرش افتاده است

میزبان هم بحر مهمانان خود آماده است

 

جان ما آماده یک مستی جانانه شد

روزه داران لحظه دیدار صاحبخانه شد

 

باز هم شکر پشت این در دیده عشاق تر

ما به او مشتاق بودیم و او به ما مشتاق تر

 

السلام ای ماه من ماه خدا ماه کریم

دست خالی امدم با دعوت شاه کریم

 

برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند

یا علی گویان در میخانه را وا کرده اند

 

من خجالت میکشم چون پیشواز آمد علی

باز هم پیش خدا بهر گدا رو زد علی

 

سفره را که چید مادر غصه ها شد برطرف

چیست شیرینی روزه حَبِ انگور نجف

 

خاک‌ پای بوترابم نوکر مولا حسن

آخر سالی غبار از دل تکاندم با حسن

 

ای که میگویی به رویت قفل درها بسته است

کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است

 

تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن

با همین سوز جگر با ناله میفرموده حسن

 

هیچ روزی سختر از روز عاشورا نشد

کربلا غوغا شد اما آب دست و پا نشد

 

گریه کردم گرچه افطاری که خوردم زهر بود

من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود

 

روضه عطشان شدن را تشنه میفهمد فقط

داغ حلق پاره اش را دشنه میفهمد فقط

 

تا ته حلقوم او خون گلو رفته چقدر

در دهان خشک او نیزه فرو رفته چقدر



مطالب مرتبط

سلام من به مدینه
سلام من به مدینه

شنبه, 11 دی 1400

پخش
بیا نگار آشنا
بیا نگار آشنا

شنبه, 08 مرداد 1401

پخش
دوست داری در زدن های مرا
دوست داری در زدن های مرا

شنبه, 27 فروردین 1401

پخش