گردنِ کج را ببین روی سیاهش را نبین
دست خالی آمده بار گناهش را نبین
طفل بازیگوش برگشته ، سر و رو خاکی است
باز هم آغوش وا کن اشتباهش را نبین
گریه باعث میشود رنج خجالت کم شود
اشکهایش را ببین شرم نگاهش را نبین
مُجرِم بد سابقه خود را به تو تحویل داد
اعترافش را ببین حال تباهش را نبین
با علی آمد ندیدی جُرمهایش را ... بیا
بی علی هم اشهد ان لا الهَش را نبین
داشته سوی تو از شهر نجف میآمده
یک دو جایی هم اگر گم کرده راهش را ... نبین
صاحبی دارد که رزق ماسوا را میدهد
تشنگی کودکان خیمهگاهش را نبین
کل عمرش خلق عالم بر درش رو میزدند
روز آخر رو زدن بر یک سپاهش را نبین
حرمله! این بچه از فرط عطش بیجان شده
گردن کج را ببین آن روی ماهش را نبین