پسرم از نفس افتاد، به دادم برسید
 داد از این همه بی داد به دادم برسید
 
 تشنه ام ؛شیر ندارم ؛چه کنم ؛حیرانم
 باید آخر چه به او داد به دادم برسید
 
 دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
 چاک خورده لب نوزاد به دادم برسید
 
 بوی آب و دل بی تاب و سپاهی بی رحم
 طفلی و این همه جلاد به دادم برسید
 
 آب دامی ست که دلبند مرا صید کند
 وای از حیله ی صیاد به دادم برسید
 
 با پدر رفت و ندانم چه شده کز میدان
 شاه پیغام فرستاد : به دادم برسید
 
 بارالها چه بلایی سرش آمد که حسین
 میزند این همه فریاد به دادم برسید
 
 آن کمان دار که تیرش کمی از نیزه نداشت
 گشته این قدر چرا شاد به دادم برسید



مطالب مرتبط

روضه شب بیستم ماه رمضان
روضه شب بیستم ماه رمضان

دو شنبه, 06 خرداد 1398

پخش
لنگون لنگون اومد تو حرم
لنگون لنگون اومد تو حرم

چهار شنبه, 17 شهریور 1400

پخش