مرا که این همه دل خسته ام دلم مشکن
ببین به گریه آهسته ام دلم مشکن
تو دلنواز ترین فرد روزگارانی
فزون تر از همه بشکسته ام دلم مشکن
شنیده ام که مرام تو دل شکستن نیست
به یک نگاه تو دل بسته ام دلم مشکن
شنیده ام که به زوار خود نظر داری
به زائرین تو پیوسته ام دلم مشکن
شنیده ام که گدا را نمی کنی نومید
من آن گدای سمج،خسته ام دلم مشکن