روضه خون میاره اسم کربلا رو
گریه کن دوباره میشه بی قرار و
روزه دار میفهمه حال روزه دار و
ای حسینم برات بمیرم
گرسنه مونده بودی و توان نداشتی
برات بمیرم زمان برا شنیدن اذان نداشتی
چه سفره ای شد یه کاسه آب برای روزه دار نذاشتن
آواره زینب میخواست بیاد ببینتت یه بار نذاشتن
یا شیب الخضیب ای غریب ای غریب ای غریب