خدا کند که دگر خیمه ای بنا نشود
بنا اگر شده بی صاحبش رها نشود
خدا کند که قد و قامت یلان غیور
کنار جسم برادر ز غصه تا نشود
خدا کند که اگر هر که داغ دید و شکست
شبیه آینه ی خُرد کربلا نشود
عموی ساقی من رفته آب بردارد
دعا کنید که دستش ز تن جدا نشود
ستون خیمه که افتاد عمه ام آمد
به معجرم گره ی کور زد که وا نشود