وقتی که نفس توو سینه، زندونه
حال مردنو کسی نمیدونه
غیر تو کسی برام نمیمونه
خدا بسازه؛ همون ساعت که اسیر تابوتم
خدا بسازه؛ یه سینهزنی توو مسیر تابوتم
خدا بسازه؛ یه یاحسین بگن به زیر تابوتم
تو دین و دنیامی به والله و باالله
دوای دردامی، بینی و بین الله
فقط تو آقامی، یا ابی عبدالله
نور قبرم از حرارت تربت
زنده میشم از طراوت تربت
میرم تا به اوج، به قدرت تربت
خدا بسازه؛ یکی از اونها که اومده هیئت
خدا بسازه؛ بگیرن دست منو توو اون غربت
خدا بسازه؛ بذارن زیر سرم یهکم تربت
جواب مِن دینی، تویی تویی باالله
معنی تلقینی، بینی و بین الله
تویی که همرامی، یا ابی عبدالله
روزی که میام به عرصهی محشر
تنها میذارن منو پدر مادر
میسپاری منو دست علیاکبر
خدا بسازه؛ بگه مادرت این سینهزن ما بود
خدا بسازه؛ بگه چشماش توو داغ ما، دریا بود
خدا بسازه؛ بگه از اوّلش هم مال مولا بود
با شهدا همراه به والله و باالله
تحت لوای ماه، بینی و بین االله
محشر کبرامی یا ابی عبدالله