پدر از دیدگانش خون روان بود
پسر از گیسوانش خون روان بود
به خیمه بوی مشک و عنبر آمد
حسین با نعش پاک اکبر آمد
یابن الزهرا ...
دل هر کی یه یاره داره
دل من با حسینه
جهنم کاری باش نداره
دلی که با حسینه
حسابم با حسینه
کتابم با حسینه
سوال از من چه میپرسی
جوابم با حسینه
من از حسین دم میزنم
آتیش به عالم میزنم
عشق حسین یار منه
دیوونگی کار منه