دو دل بودم بیایم یا نیایم سوی مهمانی

میان توشم چیزی نبود الا پشیمانی

نگاهی کردم و دیدم که عمرم رفته با غفلت 

ندارم حاصلی غیر از غم و درد و پریشانی 

ولی دیدم تو غفاری تو ستاری تو جباری 

مرا با اینکه بد هستم به سوی خویش می‌خوانی 

به سویت آمدم خوف و رجا در قلب من جاری 

به سویت آمدم با دست خالی چشم بارانی 

الهی الهی الهی لا تؤدبنی ندارم جز تو مولایی

الهی لا تؤاخذنی که هستم رو به ویرانی  




مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش