حاتم میکنه اقرار توی این دربار حاجتمنده
امشب توو مناجاتش به کراماتش دل میبنده
جبرائیل شاده و لبش خندونه
میکائیل همیشه خونش مهمونه
اسرافیل توی آسمون میخونه
توی این شبا اوج هیجانم حسنه
تپش های دلم هر ضربانم حسنه
ماه نیمه ماه رمضانم حسنه
حسن جانم ... حسن ...
رزمش داره آوازه حماسه سازه توو معرکه
وقتی میکشه شمشیر میکشن تکبیر ملائکه
انگاری علی اومده توو میدون
دشمن از غضب نگاش رو گردوند
صحرا از تیغ دو دمش شد حیرون
علمدار جمل ورد زبانم حسنه
توو محشر همهی امن و امانم حسنه
ماه نیمهی ماه رمضانم حسنه
حسن جانم ...حسن...