می برم نام تو را تا ببری نام مرا
پر کن از جام لب خویش همه جام مرا
خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل
بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا
خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم
پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا
هر نفس بی تو شده مردن تدریجی من
رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا
اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست