ماه خدا با روزه داری تو زیباست
افطارها نام شما روی لب ماست
هر شب به شوق دیدن تو گریه کردم
دلتنگی فرزند از دوری باباست
ماه ضیافت ماه دیدار حبیب است
در پای سفره چشمها بر دست آقا
قربان خدمت کارهای خیمه ی تو
قربان چشمی که در آن روی تو پیداست
ای کاش میشد سر به زانویت گذارم
نوکر جدا از صاحبش تنهای تنهاست