لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز
می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز

چهار‌شنبه، 08 فروردین 1403 - ابوذر بیوکافی مدت زمان:07:28

دانلود مداحی ها و نوحه های ابوذر بیوکافی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز
 چه نشستید که در‌های عنایت شد باز

جاری از طور ولایت شده سر‌چشمۀ نور
 چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز

تا که از چرخ چهارم شنود «روح‌الله»
 سخنی روح‌افزا، زان دو لب روح‌نواز

گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت
 زهره گردید هم‌آغوش جگر گوشۀ ناز

به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟
 یا نبی آمد و شق‌القمر است این اعجاز؟

مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک»
 وادی قدس شد از جلوۀ خورشید حجاز

ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد
 ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز

به خدا آینۀ حُسنِ رسول اللهی
 ای ظهور ازلی، ای ابدیّت‌پرواز

به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست
 آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز

جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت
 در سراپردۀ عصمت که شود محرم راز؟

کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض
 تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز

از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی
 رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز

همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود
 دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز

آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود
 یک وفا‌پیشه و یک جان‌به‌کف و یک سرباز

اُمّت از دایرۀ عشق تو بیرون رفتند
 ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز

عرقِ شرم به پیشانیِ سجاده نشست
 چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز

مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد
 راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز

ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک
 خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز

غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد
 ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز

تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع»
 هر گفتار غمی، سوی تو می‌‌آید باز

شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد
 عوض شمع دل فاطمه در سوز و گداز

آرزوی «شفق» این است که گاهی او را
 به طواف حرم پاک تو بخشند جواز