سلام حضرت دریا سلام یا عباس
سلام ما به تو ای بامرام یا عباس
نگاه مرحمتت مهر میکند نازل
سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل
به آبروی تو بسته ست آبروی حرم
دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم
غلام دربه در گوشه گیر یعنی من
اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من
کریم ، حضرت رازق ، مراد یعنی تو
کسی که روزی هرساله داد یعنی تو
بزرگ قافله ی فتح باب کرده تویی
امید هرچه مریض جواب کرده تویی
به اذن صادره از سوی فاطمه گویم
مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم
چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی
چه شد که اخر سر باوفا زمین خوردی
بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد
مگر نه اینکه برای خدا زمین خوردی
شبیه مادر پهلوشکسته ات زهرا
ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی
چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو
گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی
تمام کرببلا پر شده ست از تن تو
عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی
نشسته است چرا چوب تیر در چشمت
سه شعبه اش ز چه رو کرده گیر در چشمت
شبیه ابر بهاری چقدر میباری
به جای آب دو دست قلم شده داری
چقدر اب نه ارباب را صدازده ای
به روی خاک غریبانه دست و پا زده ای
تمام اهل حرم از غم تو افتادند
پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند