بی تو چی سر من آورد آقا کوفه
تنها موندم اینجا ، نیا کوفه نیا کوفه
خیلی بی وفا و اهل دنیا کوفه
تنها موندم اینجا ، نیا کوفه نیا کوفه
به جز یک پیرزن تنها نکرد هیچکس به روم در وا
سفیر تو شده دیگه غریب و بی کس و تنها
بیا برگرد نیا اینجا که کینه دارن از ماها
با من اینجوری کردن پس سر تو چی میاد آقا
نیا آقا که اینجا خولی و شمر و سنان داره
نیا آقا توی این شهر رقیت میشه آواره
… امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل …
من که دل بریدم از این شهر باطل
ای وای از غریبی ، امون ای دل
هر گوشه تو این شهر آقا داره قاتل
ای وای از غریبی ، امون ای دل
آقا خیلی شدم مظطر ، شنیدم حرمله آخر
خبر داره که داره میرسه از راه علی اصغر
میسازه نیزه آهنگر ، سفارش داده شمر خنجر
الهی که توی گودال به دست شمر نشی بی سر
بیا برگرد از اینجا که سرت میره روی نِی ها
زن و بجت رو بعد از تو کنیزی میبرن آقا
… امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل …
چی دیدم که دلم زاره ، یکی که دختری داره
میگفت که از سفر واست میارم بابا گوشواره
بیا برگرد که اینا بی حیا و دزد ناموسن
بیا برگرد که اینجا معجر و گوشواره میدزدن
… امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل …