عرق شرم مرا اشک حسابش کردی
آبرو جمع کند آبروی رسوا را
هفت پشتم دم این خانه گدایی کردند
به کسی غیر خودم قول نده اینجا را
تا دلم سوخت مرا فاطمه دلداری داد
لمس کرده است دلم مادری زهرا را
مثل افطار من از باغ حسن می آید
نخل ارباب کرم داده به من خرما را
حکم نفع عطشم بوسه به انگور علی ست
علی علی ... علی علی