به نجف آمدم زلال شدم
راهی جاده ی کمال شدم
جلد گنبد شدم کبوتر وار
مونس هر شکسته بال شدم
از لبانم قصیده میجوشید
تا رسیدم به صحن لال شدم
به ضریحش دخیل مِی بستم
پس از آن غرق شور وحال شدم
در جمال خدا نمای علی
نشئه ذات ذوالجلال شدم
من کجاوحریم شاه نجف
که چنین لایق وصال شدم
روسیاهم ولی اذان گفتم
وارث لکنت بلال شدم
با خوداین بیت را که میخواندم
مست جام علی وآل شدم
که علی دست قادر ازلیست
خلقت ما سوی بدست علیست