از خجالت داشتم میمردم اما نیمه شب

بین جمعیت نشستم پیش تو زانو زدم 

دست خالی صید مروارید اشکم میکنم 

ساحل دریای من امشب در پر از جزر و مدم

من کسی جز تو ندارم لطف کن ردم نکن

هر کسی را میشناسم از درش کرده ردم

مهربان مهربان ... مهربان مهربان 

چوبم بزن بلکه غرورم بشکند 

تا بخواهی ضربه خوردم از غرور بی حدم‌

هر کسی حرمت شکست از من ، تو ناراحت شدی 

گرچه من حرمت شکستم با گناه ممتدم 

یک ضمانت نامه دستم بوده که دعوت شدم 

تا ابد شرمنده ی الطاف شاه مشهدم 




مطالب مرتبط

ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
یه کنج از حرم بهم جا بده
یه کنج از حرم بهم جا بده

پنج شنبه, 05 اسفند 1400

پخش
این خیمه به اون خیمه
این خیمه به اون خیمه

چهار شنبه, 24 شهریور 1400

پخش