یه نفر هست که هنوز حالم باهاش خوب میشه
هنالک شخص اصبح بحال افضل معه دوما
یه نفر که حرمش آب روی آتیشه
هنالک شخص مرقده کالماء علی النیران !
رفته بودم اومد و یه کاری کرد برگردم
کنت بعیدا عنه لکنه اتی نحوی و اعادنی الیه
اون که دستمو گرفت وقتی جوونی کردم
فی شبابی حین کنت اخطئی کان یاخذ بیدی دوما
اگه خوبه حالم خوبه با ابالفضل
ان کنت افضل حالا فتلک برکات اباالفضل علیه السلام
اگه نا امیدی بگو یا ابالفضل
ان کنت خائب الآمال فالجأ و ناد یا اباالفضل علیه السلام
ای بهترین پناه ای ماه بی نظیر
یا افضل ملجا ایها القمر الذی لیس له مثیل
بی دست کربلا دست منو بگیر
یا قطیع الکفین بکربلا خذ بیدی
چرا قسمتم باید شکسته بالی باشه
لماذا کتب علی ان اکون مکسورالجناح؟
تو شلوغی حرم جای ما خالی باشه
ان یکون مکانی خالیا بین زحام زوار حرمک ؟
یادمه وقت تماشای ضریحت آقا
اتذکر مرة حینما کنت اتامل ضریحک سیدی
یه نفر شفا گرفت پای ضریحت آقا
رایت شخصا قد شفی عند ضریحک سیدی
دستمو گرفته کرم ابالفضل
بکرمه ملا کفی ابوفاضل علیه السلام
سر پناه من شد حرم ابالفضل
و صار ملجا هو حرم ابی فاضل علیه السلام
اگه خوبه حالم خوبه با ابالفضل
ان کنت افضل حالا فتلک برکات اباالفضل علیه السلام
اگه نا امیدی بگو یا ابالفضل
ان کنت خائب الآمال فالجأ و ناد یا اباالفضل علیه السلام
سردار سر بلند سقای سر به زیر
یا قائد الجیش ایها الساقی الذی لیس له مثیل
بی دست کربلا دست منو بگیر
یا قطیع الکفین بکربلا خذ بیدی
کیه که شبیه تو درد منو بشناسه
من مثلک یعرف احزانی ؟
توی بی قراریام رفیق من عباسه
فی اضطرابی و شتاتی رفیقی هو العباس علیه السلام
اونی برده که همیشه با تو بوده آقا
فاز من کان معک دوما سیدی
اولین گریه ی من برا تو بوده آقا
اول مرة بکیت کانت علیک یا سیدی
واسه من که هیچ کس نمیشه ابالفضل
لا احد عندی مثل ابی الفضل علیه السلام
حاجتم روا شد همیشه ابالفضل
کان یقضی حاجتی دوما ابوفاضل علیه السلام
اگه خوبه حالم خوبه با ابالفضل
ان کنت افضل حالا فتلک برکات اباالفضل علیه السلام
اگه نا امیدی بگو یا ابالفضل
ان کنت خائب الآمال فالجأ و ناد یا اباالفضل علیه السلام
خالیِ خالیِ دستای این فقیر
فارغة ید هذا الفقیر
بی دست کربلا دست منو بگیر
یا قطیع الکفین بکربلا خذ بیدی