کنج یه خونه هنوزم یه مادری منتظره
این همه سال گذشته و هنوز نگاهش به دره
هنوز سر سفره یه جا برای بچه اش میزاره
چند ساله که بدون اون یه خوابه راحت نداره
هنوز سر سفره براش غذا میزاره یه گوشه
سماور چایی هنوز به عشق بچه اش می جوشه
اگه تو این هیئت راحت شور و عزا داریم
خدا میدونه از لطف این مادرا داریم
از شهدا داریم
«این دل داره آرزوی شهادت»
میون میدون دلشون پیش یل علقمه بود
لحظه ی آخر سرشون رو دامن فاطمه بود
برای حفظ انقلاب از همه چیز دست کشیدن
رضایت فاطمه رو فقط تو گمنامی دیدن
یه نیت خالص داشتن شهیدای گمنام
رو نفسشون پا میگذاشتن شهیدای گمنام
«این دل داره آرزوی شهادت»
تا اسم زهرا میومد همه هوایی میشدن
هر کدوم از شهیدامون یه جوری زهرایی شدن
یکی تیر از پهلو می خورد اون یکی از صورت و سر
عاشقتر هاشون میشدن شهید مفقود الاثر
شبیه زهرا ایستادن پشت سر مولا
سر و دل و جونو دادن تو راه ارزش ها
با ذکر یا زهرا
«این دل داره آرزوی شهادت»