مهر باطل شده بر این دل تنها نزنید 

من که با پای خودم آمده ام را نزنید 

مستحق کتکم توبه شکستم انقدر 

به همان جسم لگ کوبه ی بر رمل روان 

که گنه کارم و زار و بدم اما نزنی 

دختری در بغل عمه هراسان می‌گفت 

دخترش را بزن اما پدرم را نزنید 




مطالب مرتبط