شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشکر ...ابی عبدالله
ای کشته ی گرسنه و تشنه ابی عبدالله
حلقومت رو سپردی به ...... ابی عبدالله
هر دفعه که صدا زدی مادر ابی عبدالله
...... زدن سیاهی لشکر
سید مظلوم حسین جانم حسین جانم
حسین مظلوم حسین .... حسین مظلوم حسین