باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است

لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است

غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش...

آشیانت که شب تار بسوزد سخت است

بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت

دلت از این همه آزار بسوزد سخت است

این در سوخته داند ،که زن حامله‌ای

در میان در و دیوار بسوزد سخت است

روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده

باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است

وسط شعله فقط داد زدم وای حسین....

خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است

ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که

خیمه‌ها بعد علمدار بسوزد سخت است

دور از چشم عمو بین بیابان تنها

دامن طفل عزادار بسوزد سخت است

تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین

پایش از آبله و خار بسوزد سخت است

همه در حال فرارند به غیر از زینب

در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است

شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب

چوب گهواره‌اش اینار بسوزد سخت است



مطالب مرتبط

اسوه شهید گمنام
اسوه شهید گمنام

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
فدای اون حرمت مادر
فدای اون حرمت مادر

دو شنبه, 22 دی 1399

پخش
اگر آن ماه نمونه
اگر آن ماه نمونه

یک شنبه, 29 اسفند 1400

پخش