اول و آخر هر سفری پیغمبر
میومدش در خونه ی تو در میزد
خیلی دلش برا حیدر و تو تنگ میشد
روزی سه بار میومد به شما سر میزد
فرشای زیر پاتو فاطمه ، خدا بافته
مثل تو نمیاد ای تافته ی جدا بافته
یا علی ، یا ممتحنه
من برا حسین تو نبضم میزنه
وقتی اسمته روی بازو بند علی
بایدم اینجوری خیبر بِکَنه
مادر مادر مادر مادر