گم کرده ام به ظلمت شب نور ماه را
حس می کنم بدون تو سختی راه را
تا کی بناست از غم و داغ مُفارقت
هر صبح و شام سر بکشم جام آه را
امسال هم گذشت و ندیدم نگار خود
طی می کنم بدون تو هر سال و ماه را
آقا اگر چه نوکر خوبی نبوده ایم
از ما مکن دریغ تو نیمه نگاه را
آخر چگونه بی مدد مهربانیت
جبران کنیم این همه عمر تباه را
شاید به آبروی تو و نام مادرت
بخشد خدا معاصی این روسیاه را
آقا به حق عمه ی مطلومه ات قسم
امشب درآر بنده ی در قعر چاه را