گفتن نداره
گفتم: جماعت! حق ما خوردن نداره
گفتم: علی یاری به غیر از من نداره
افتادنم روی زمین دیدن نداره
گفتم به مردم، تنهاترینی
گفتم: غریبی،میخندیدن
اشکای من رو، میدیدن اما
حرفای من رو، نفهمیدن
دعام اینه، که باشی راضی ازم
مظلوم عالم
فداسرت، اگه خمیده قدم
مظلوم عالم
زهرا میمیره از غم تو علی
مظلوم عالم
همراه من باش
وقتی که میذاری لحد رو خاک زهرا
قرآن بخون قرآن بخون تا صبح فردا
خیلی میترسم از شب تاریک غمها
توو لیلة الدّفن، هرچی بپرسن
کی بوده مولات، میگم: "علی"
از من بپرسن، از در و غمهام
از درد و غمهات میگم، علی!
امام من، ببخش اگه واسه تو
کم سیلی خوردم
ببخش اگه، توو کوچه پیش همه
اون شب نمردم
زهرا میمیره از غم تو علی
مظلوم عالم
اما علی جان!
مونده دلم پیش حسین، این طفل معصوم
بی من نمیتونه بخوابه دیگه آروم
لب تشنه جون میده یه روز تنها و مظلوم
بالاسرش باش، اون لحظهای که
جون میده بچهم، توو قتلگاه
من هم میام و، باهم میخونیم:
"ای سربریده، ای بیپناه"
به جای ما، دم میگیرن عاشقاش:
حسین مظلوم
خدا روشکر، کم نمیذارن براش
حسین مظلوم
ای کشتهی لبتشنهی بی سپاه
حسین مظلوم