تلظی مکن نازنینم تلظی مکن جان بابا
مبادا که دشمن ببیند
تکان خوردن شانه ام را
ببین بی تو تنهایی ام را
ببین خم شده قامت من
به خون تو دستم حنا شد
علی اصغر ای زینت من
تلظی مکن ای گل پرپر من
یا باب الحوائج علی اصغر من
لالایی علی اصغر
******
چرا نازکای گلویت
دگر جای بوسه ندارم
شده موسم ان که خونت
به عرش الهی ببارم
تو ذبح حسینی که عطشان
منا کرده ای کربلا را
که گهواره خالی تو
تکان داده عرض و سما را
مرا می کشد غم در این حال محزون
که لب های خشکت لبا لب شد از خون
لالایی علی اصغر
*****
شده جلوه اسم اعزم
به چشمان ناز تو پیدا
تو سر حسینی که امد
برای شهادت به دنیا
اگر چه که شش ماه باشی
تو هفت اسمان را نشانی
تو طفلی ولیکن شگفتا
که پیر همه عارفانی
شبیهت ندیدم شهیدی به عالم
تو را با دو دستم به حق هدیه دادم
لالایی علی اصغر