بین عشاق تو ای دوست گرفتار منم

ناز کن هر چه دلت خواست خریدار منم

بعد یک عمر گدایی در خانه تو

باز گم کرده ره خانه دلدار منم

ای طبیبی که فقط آمدنت هست دوا

پی درمان دلم باش که بیمار منم

دست بردار از این غیبت جانسوز آقا

بس کن این فاصله را تشنه دیدار منم

منِ غفلت زده عمرم به تباهی طی شد

باورم گشته در این دایره سربار منم

به تو محتاج ترم از نٓفٓسٓم کاری کن

بی کلاف آمده ای بر سر بازار منم

آه آقا چه کنم با همه اعمال بدم 

روسیاهی که خودش میکند اقرار منم

تو دعا کن که مگر خوب شود حال دلم

آنکه آز بهر دعا هست سزاوار منم

واژه ها دست به دامان شما آوردم

شاعری سوخته «در حسرت دیدار» منم



مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش