بر مزاری، که مهدی کند روضه خوانی
ای دریغا، نه شمعی نه یک سایه بانی
ای وای ای وای از غربتِ بقیع
صحن خالی و خلوت بقیع
غم میبار از تربتِ بقیع
عجل عجل یا صاحب الزمان
میدویدی، شبانه به دنبالِ مرکب
گریه کردی، به حالِ پریشان زینب
مثلِ زینب دست تو بسته شد
حرمتت در کوچه شکسته شد
رشتهی صبر تو گسسته شد
واویلا واویلا علی الغریب
مرحمی نیست، جراحات روی تنت را
دشمنت دید، دمادم زمین خوردنت را
آتش از خانهات زبانه زد
در کوچه تو را بی بهانه زد
بر شانهی تو تازیانه زد
واویلا واویلا علی الغریب