علی شور شیدایی من، نجف شهر رویایی من
شکوه تماشایی من، تو تنهایی من
دلتنگ ایوون طلای نجف هستم آقا
من دل به اذن دخول حرم بستم آقا
عهدی که بستم به جان تو نشکستم آقا
به جان تو نشکستم آقا
(یا مرتضی مرتضی مرتضی ای علی جان)
مرام مدینه عجیبه، پر از مردم نانجیبه
بمیرم که حیدر غریبه، که حیدر غریبه
شهری که داره هنوز رنگ و بوی پیمبر
شهری که با نام زیبای او شد معطر
دیگه نمی ده جواب سلامی به حیدر
جواب سلامی به حیدر
(یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان)
توی چشما بارونه امشب، دل مجتبی خونه امشب
مدینه شده روضه خون و پریشونه امشب
روضه می خونه برای غروب مدینه
می گه که اون روز یه نامردی از روی کینه
طوری زده تا که چشمای مادر نبینه
به والله غریبی همینه
(یا فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه جان)