جهان به جلوه ی نور و سرور مهمان است
که ماه، ماه رسول خداست، شعبان است
طلوع این همه یوسف به صبح کنعان بین
ستارگان محرّم به ماه شعبان بین
نسیم مهر و وفا از مدینه می آید
شمیم کرب و بلا از مدینه می آید
چه لاله ها که به گلزار مصطفی رویید
که عطر روشنشان تا عراق و شام رسید
شکوه خلقت ایزد حسین آمده است
تمام دین محمد، حسین آمده است
بخوان تو آیه والشمس وضحیها [1]را
سپس نگر تو قمر را، اذا تلاها [2]را
امیر لشگر خورشید، ماهتاب فرات
جمال چهره ساقی کربلا صلوات
فدای چهره ی خندان و مهربان حسین
علی دیگری آمد به خاندان حسین
به مهر شب همه شب خیره می شود به رخش
و إن یکاد[3] به لب بوسه می دهد به رخش
به ذکر دوست دل عاشقان شود آباد
وزیده عطر مناجات حضرت سجاد
تمام غصه و آهیم یا رسول الله
به انتظار نگاهیم یا رسول الله
به آه و درد دل ما مگر تو گوش کنی
حکایت غم و شکوا مگر تو گوش کنی
اگرچه گاه چو ابر بهارمی باریم
هنوز بغض فروخورده در گلو داریم
بیا و بنگر در ماه پرسعادت خویش
به سوز آه غریبان به حال امت خویش
چه زخم ها که نشسته به جان امت تو
چه فتنه ها شده برپا میان امت تو
اسیر خیل برادرکُشان بیدردیم
دچار کینه ی کودک کُشان نامردیم
چه قلب ها که پر از آتش حمیّت شد
حجاز باز گرفتار جاهلیت شد[4]
شده است کعبه گرفتار خیل نا اهلان
اسیر مانده حرم در کف ابوجهلان
همین قبیله که سرگرم تاج و تاراجند
بجای ایمان محو سقایة الحاجند[5]
نمازشان نبُوَد جز نماز شمر و یزید
طوافشان نبُوَد جز به گِرد کاخ سفید
نهاده عزت اسلام و سخت پست شدند
ز ترس و ذلتشان کدخدا پرست شدند
ز ما مگیر خدایا شکوه عزت را
امانت شهدا را، غرور و غیرت را
حسینی است، ابالفضلی است غیرت ما
به خواب نیز نبیند یزید ذلت ما
مقدّر است که در این جهاد پیروزیم
قسم به خون رضایی نژاد پیروزیم
قسم به تک تک آلاله های این گلشن
علی محمدی و شهریاری و روشن
به تشنه کامی عباس هایمان سوگند
به دست بسته ی غواص هایمان سوگند[6]
در این مجاهده کوتاه آمدن هرگز
و با یزید زمان راه آمدن هرگز
بگو به هرکه در این معرکه کم آورده است
بگو که بیرق خود را نمی نهیم از دست
اگر خدای نکرده هوای آن دارید
که باز بهر ولی جام زهر پیش آرید
فقط نه جام شما را به قهر می شکنیم
که دست ساقی هر جام زهر می شکنیم
شکوه عزت این خاک تا به افلاک است
حریم آیه نفی سبیل[7] این خاک است