قدری آهسته ای جان خواهر
ای یادگار زهرا و حیدر
می بارم همچون ابر بهاری
ما را به دست که می سپاری
مهلا مهلا حسین جان
یابن الزهرا حسین جان
با ناله گوید با تو سکینه
ما را برگردان سوی مدینه
بعد از تو ماییم تنهای تنها
با دشمنانت در بین صحرا
مهلا مهلا حسین جان
یا ابن الزهرا حسین جان
همواره بودی هرجا کنارم
تاب جدایی از تو ندارم
اما تو داری روی لب اینک
هذا فراق بینی و بینک
مهلا مهلا حسین جان
یا ابن الزهرا حسین جان