بارون کربلا
مادرت میشه مهمون کربلا
شب جمعه روضه خونه کربلا
بارونه کربلا
سر پیراهنت پیرم کردند از زندگی
سیرم کردند از زندگی
گفتم اینجا رو نه
دوست دارم بازارو این بازارو نه
هر کاری میکردن اینکارا رو نه
گفتم اینجارو نه
اینجا عمه م شکست
سرت از نی افتاد دو شد دست به دست
زن و بچه ت بین وحشی های مست
اینجا عمه م شکست
بگو از رو تنت پا برداره
این تشنه لب خواهر داره
حسین وای وای وای