اباالفضل توام رفت - با کاروان 4
محمد حسین حدادیان
ویژه ماه محرم
... اباالفضل توام رفت ...
سلام آقای من آقای تنهای تنهای من
هنوز خشکه لبهات میباره بارون اشکای من
آقای من
همه تنم پر از تیر شده
برو که الآنشم دیر شده
چه خبره تو دل بچه هات
برو خدا به همراهت
دیر برسی همه رو میزنن
دوباره فاطمه رو میزنن
چه مدینه ای شده کربلات
برو خدا به همراهت
غروب قتلگاه و داغ زینب
دیر برسی میرن سراغ زینب
میون نامحرما صبح فردا
چه جور بشه سوار ناقه زینب
حسین ... امون از این غریبی
لب ساحل دیدی
ماهی افتاده در گل دیدی
منو از دور آقا بین تیراندازا مشکل دیدی
آخرین باره میزنم صدات
دستای بریده ی من فدات
علقمه کنار رود فرات
یه دریا خون ازم رفت
کشته روز دوشنبه ببین
مثل زهرا ماه ام البنین
بی هوا با صورت افتاد زمین
ابالفضل توام رفت
دیگه جوون تو خیمه ها نداری
میخواهی بلند شی اما نا نداری
شده علمدارت هم اربا اربا
برای بردنم عبا نداری
حسین ... امون از این غریبی
خدا یار زینب
راهی کوچه بازاره زینب
دیگه از بعد تو شمره قافله سالار زینب
به رقیه مون میفته نگاهش
چادری رو که خریدم براش
میبره خولی برا بچه هاش
شبونه با سر تو
ساقی حرم شد از غصه آب
ناموس من و تو رو با طناب
میبرن میون بزم شراب
میبینه خواهرت رو
چه نام مرتب میشه حنجر تو
وقتی که قرآن میخونه سر تو
میزنه همزمان با خیزرونش
روی لبای تو و اصغر تو
حسین ... امون از این غریبی
... اباالفضل توام رفت ...
نماهنگ اباالفضل توام رفت از مجموعه با کاروان 4 با صدای محمد حسین حدادیان ویژه ماه محرم