همه دنیام رو بگیر،نگیر از من نگاهت را
می بینی حال و روز این نومر رو سیاه اَت را
آخرش هم نشد آقا اونی که میخواستی بشم
تو دلم آشوبهِ ولی به کَرَم تو دل خوشم
آشوبم تویی همه دنیام و نگیر از من اشک هام رو نگیر از من این سوز نفس هایم را
به دلم حسرت سفر کربلا همه آرزو صحر کربلا
آبرویم را نمی برد من را آقا می برد کربلا غریب کربلا آقا غریب کربلا
از تو چه پنهان دیگه از دست خودم خسته شدم همه اُمید اَم به تو بود اگر دوباره آمدم
تو که خبر داری دلم هیچ جوری آروم نمیشه و لی آخه روم نمیشه
دل خونم اَشک چشم هایم بارونه شدم دلم ویرانه کسی برایم غیر از تو نمیماند
قبوله رو سیاهم قبوله من بدم ولی آخه تورو بی کی قسم بدم
جای دیگه نزار بروم تو رو خدا حالا که اآمدم غریب کربلا آقا غریب کربلا