تا جرعه آبی می نوشم آقاجون
لبای خشکتون یادم میاد
گرمای آفتاب و که حس می کنم
تنِ بی سایه بون یادم میاد
خورشیدُ روی قله تا می بینم
رو نیزه ها سرت یادم میاد
تلظیُ که معنی میکنم
علیِ اصغرِت یادم میاد
{السلام علیک یا سلطان
(یا سیدالعطشان)3}2
(قسم به بغضی که تو گلومِ)2
قسم به عکسی که رو برومِ
قسم به اسمی که رو لبامِ
قسم به صحنی که آرزومِ
{(تا بغض خواهری رو می بینم)2
غروب قتلگاه یادم میاد}2
تا ترس کودکی رو یادم میاد
سیاهیِ سپاه یادم میاد
(تا مادرِ شهیدی می بینم)2
چشای بارونی یادم میاد
اشکام که روی گونه جاریِ
محاسن خونی یادم میاد
{السلام علیک یا سلطان
(یا سیدالعطشان)3}2