سید امیر حسینی
حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
... بابای قشنگم ...
دیگه ندارم من به زندگی میلی
عمه نگاهم کن عوض شدم خیلی
بابا به موهای دخترش حساسه
الان بیاد اینجا منو نمیشناسه
سخته برام عمه من آغوش بابامو میخوام
سه سالمه نمیتونم دو قدم راه بیام
عمه ببخش گردن تو بوده زحمتای من
تو این مسیر خیلی تازیانه خوردی جای من
عمر کمه ولی حرف زیاد
عمه الان بابام میاد
بیا ببین میخوام شونه میخواد
عمه الان بابام میاد
سلام بابا جونم چشم و دلم روشن
نمیگی یک ماهه رفتی میمیرم من
اینی که میبینی خسته تر از اینم
زخمه لبات یا من درست نمیبینم
آدم بد اینقدر به لب و دندون تو زد
یکاری کرد که صدای خیزرانم در اومد
تو با سر زخمی ام باشی پدر جان منی
دیدی بابا تو فقط قاری قرآن منی
تو مجلسش شکست دل حرم
من از یزید نمیگذرم
به خاطر غرور خواهرم
من از یزید نمیگذرم
من فقط از درد این دلم آشفتم
به ام کلثومم از گرسنگیم گفتم
گذشته این روزا با ناخوش احوالی
کربلا تا شام بود جای عموم خالی
بعضی چیزا میمونه به ذهن آدم همیشه
سخت گذشت کی میگه یه شب هزار شب نمیشه
شبی که زجر با من خسته مدارا نمیکرد
کاشکی بابا دیگه اون شب منو پیدا نمیکرد
صورت من اگه شده کبود
عموم نبود عموم نبود
رفتی مگه محله یهود
عموم نبود عموم نبود
بابا بابا قشنگم
میگن تنور بردنت ، میگن از شاخه درخت آویزون کردنت
میگن چند بار از رو نیزه افتادی ، میگن همش زیر آفتاب بودی
ولی بابا تو قشنگ ترین بابای دنیایی برای رقیه
حالا بابا خوشگلم منم هنوز دختر قشنگت هستم
منم سر و وضعم بهم ریخته بابا
حسین عزیز دلم
... بابای قشنگم ...
نماهنگ بابای قشنگم با صدای سید امیر حسینی ویژه حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)