داری میری ای همسفر، آهستهتر، آهستهتر
یابن زهرا مهلتی تا که به جای مادرت
حنجرت رو این دم آخر ببوسه خواهرت
میری سوی قتلگاه، میری اما بیسپاه، بیپناهِ بیپناه
صف کشیده روبروت، دشمن بیآبروت، نیزهها محو گَلُوت
سهم من دلواپسی، قسمت تو غربته
میدونم خونه دلت، دشمنت بیغیرته
یابن الزهرا یا حسین
************
داری میری ای همسفر ، آهستهتر، آهستهتر
آبی نیست تا که کنم نذر لبای پرپرت
اما میریزم با چشم خیسم آب پشت سرت
میری ای آقای من، آقای تنهای من، وای من ای وای من
دل پر از تاب و تبت، أینَ عباس رو لبت، کاشکی میمُرد زینبت
مثل پیشونی تو، قلب زینب هم شکست
تا لبت شد غرق خون، چشم من در خون نشست
یبن الزهرا یا حسین